السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیدة




http://atasheentezar.persiangig.com/monasebat2/1_fatemie_be1.gif





کوچـه  

 

...و دست مادر و طفلش بـه دست یکدیگر     

درست مـعـنی یک روح در دو تا پیکر

***

به سوی خانه روان توی کوچه ای خلوت     

رسیــد فـاجـعه از روبرو ... ولی بدتر

***

نـگاه کـرد به جز طفل و مادری تنها     

 کـسی نـبـود، خـدا را نـدید بـالاسر

 ***

جـلـوتــر آمـد و دستـی پلید بالا رفت     

چـه شـد که کودک او داد زد: خدا ! مادر

 ***

مـیـان کـوچه و پـیـش نگاه فرزندش      

همینکه سخت زمین خورد گفت: یا حیدر

***

سـیـــاه شـد همه جا، راه خانه را گم کرد      

صـدای غم زده ای گفت : مادر! از این وَر

***

رسیــد خـسته و خاکی به خانه، اما شاد      

کـه تـوی کـوچـه نیفتاد چادرش از سر

 

                                                            علی اصغر ذاکری






بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی

آهنگ اشتیاق دلی درد مند را


شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده ی سر در کمند را


بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت

اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست


بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان

عمریست در هوای تو از آشیان جداست


دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت


شاید که جاودانه بمانی کنار من

ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت


تو آسمان آبی آرامو روشنی

من چون کبوتری که پرم در هوای تو


یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو


بگذار تا ببوسمت ای نوشخند  صبح

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب


بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند

خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب